کد مطلب:88636 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:303

معاتبه (توبیخ نفس)











دانستیم كه دشمن ترین دشمنان، نفس است، و امر كننده به پلیدیها و میل كننده به شر و فرار كننده از خیر است، و از طرفی امر به تزكیه و كشاندن آن به سوی عبادت پروردگار و خالقش، و به منع از شهواتش شده ایم، و اینكه آن را از لذاتش جدا كنیم، اگر در این كار اهمال كنیم، طغیان كرده، به طوری كه دیگر قابل كنترل نمی باشد باید با تازیانه توبیخ و عتاب و ملامت هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسیر خود منحرف نشود، اگر به این مقام ملامت رسید نفس «لوامه» می شود كه اگر رشد كند به مقام عالی «نفس مطمئنه» می رسد.

پس تا به پند و وعظ نفس خود مشغول نشده ای، به پند دادن دیگران مپرداز، خداوند تعالی به حضرت عیسی وحی رساند كه: «یابن مریم عظ نفسك فان اتعظت فعظ الناس و الا فاستحی منی»، ای فرزند مریم، نفس خود را پند ده پس وقتی خود پند گرفتی آن وقت مردم را پند ده و گرنه از من حیا كن![1].

وقتی خود را ساختی، مردم سریعا از خود سازی تو ساخته می شوند: «و ذكر فان الذكری تنفع المومنین»[2].

پس ای برادر متابعت از هوای نفس مكن، كه پیامبر (ص) فرمودند: «الكیس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و الاحمق من اتبع نفسه هواها و تمنی علی الله

[صفحه 303]

الامانی»، دانا كسی است كه نفسش ضعیف شده و برای بعد از مرگش عمل می كند و احمق و نادان كسی است كه متابعت هوای نفس كرده و آرزوهای (غیر معقول و دور و دراز) از خدا تمنا می نماید.[3].

اگر این مراحل ششگانه به خوبی طی شد دیگر جای صفات رذیله تقلب و دزدی و تكبر و نخوت نیست و انسان چنان می شود كه در برابر حق مثل علی بن یقطین صورت بر خاك سیاه می گذارد، و از ابراهیم جمال ساربان می خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزیر بزرگ هارون گذارد، (داستانش گذشت كه در اثر بی اعتنائی به ابراهیم جمال كه یكی از دوستان امام هفتم بود، حضرت به او بی اعتنائی كردند، و گفتند: باید رضایت او را حاصل كنی، و ابن یقطین برای رضایت ابراهیم جمال صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست برای این كه امام هفتم عذر او را بپذیرد، و خدا از او در گذرد ته كفش خود را روی صورت وی گذارد و آن ساربان با اصرار علی بن یقطین چنین كرد. و علی بن یقطین می گفت اللهم اشهد (خدایا تو شاهد باش) كه بنده ات از من گذشت.

آری دستورات اسلامی و گفتار اولیاء الهی اگر عمل شود، پشت وزیر را هم خم كرده، و صورتش را به خاك تقرب الهی می گذارد، آن هم وزیر هارونی كه به ابر می گفت: هر كجا می خواهی ببار، كه از ملك و سلطنت من خارج نیست!

آری با عمل به راهیان این راه، علی بن یقطین تربیت می شود كه طبق روایات، امام هفتم (ع) به اصحاب خود می فرمودند: «اگر می خواهید یكی از صحابی رسول خدا را ببینید، در صورت او نظر كنید، و نیز می فرمودند: من شهادت می دهم كه او اهل بهشت است.»[4].

[صفحه 304]

خداوند ما را در مسیر خود موفق و در عمل به مراحل ششگانه ی فوق موید فرماید! (انشاء الله تعالی) «الهی» آن مست باده ی معارف در ذیل این فراز (ان استصعبت علیه نفسه فیما تكره لم یعطها سولها فیما تحب) چنین گوید:


اگر نفسش به طاعت سختی افزود
ز نفس، او هم خوشیها دور بنمود


دهد كیفر به كار نفس دونش
كند هنگام خواهشها زبونش


ز خواهش های نفس واژگون بخت
بسا بر باد شد هم تاج و هم تخت


ز خواهشهای آن دیو سیه كار
هزاران روز روشن شد شب تار


ز خواهشهای نفس آن گرگ خونریز
تو نیز ای جان چو دانایان بپرهیز


كه نفس دون نجوید غیر زشتی
به دوزخ در كشد جان بهشتی


ز جان خواهد چون لذات بدن را
بسنگی بشكند در عدن را


خلاف رای بی نور هوا باش
به جان روشن چو مردان خدا باش


مخالف ساز كن با خواهش نفس
كه باشد دوزخ جان آتش نفس


(الهی) را الهی پارسا كن
اسیر عقل او نفس و هوا كن


كه دایم در ره نیكی شتابد
چو نیكان در دو عالم كار یابد


ز نفس زشت اگر بخشی امانش
كنی رشگ فرشته آسمان اش

[صفحه 305]


صفحه 303، 304، 305.








    1. محجه جلد 8، صفحه 180.
    2. سوره ی ذاریات، آیه ی 55.
    3. محجه، جلد 8، صفحه 184، مدرك بحث در مراحل ششگانه عمده محجه البیضا، جلد 8، صفحه 149 تا 191 و عرفان اسلامی جلد 2 بوده است.
    4. مرحوم حاج شیخ عباس قمی در منتهی الامال در شرح حال امام هفتم جریان علی بن یقطین را با روایاتی آورده است.